، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

ساراجون

شیرین کاری های قشنگ

وقتی از خواب بیدار میشی بجای اینکه گریه کنی لبخند می زنی و دنبال آغوش بابا یا مامان یا داداش رضا هستی که توی بغلشون بری و خودتو براشون لوس کنی اونقدر شیرین و زرنگ هستی که ساعت کار مامان و بابا رو میدونی وقتی صدای ماشین بابا میاد که میخواد پارک کنه جلوی در میای برای استقبالش با لبخندهای قشنگ ات وقتی مامان خسته هست و میخواد بخوابه توی میری روی پشت اش و بپر بازی میکنی وقتی داداش رضا داره درس میخونه و حواس اش به درس اش هست تو یواشکی یه مداد رنگی برمیداری و دفتر اونو خط خط میکنی و صداشو در میاری و بعد خودت میخندی وقتی بهت میگن بخواب که پوشک ات رو عوض کنند روی بالش سرتو میذاری و منتظر هستی وقتی باهات بازی می کنن عشق می کنند و ...
29 مرداد 1392

زیباتر از هر چیز خنده های شیرین توست

وقتی از سرکاربرمیگردم و می بینم اون ساعت روز منتظر من هستی که ببینی و منو با خنده های شیرین ات استقبال می کنی خستگی روزانه ازتن ام درمیاد وقتی از هر چیز و هر کجا ناراحت میشم و تو رو می بینم و بهم می خندی پاک و معصوم هستی خیلی خوشحال میشم وقتی دعوات میکنم و گریه میکنی و درهمون حال باز به من نگاه می کنی و روی از من برنمیگردونی و قیافه ی شیرین و جذابت رو می بینم و بعد ازچند دقیقه ای انگار نه انگار که اتفاقی افتاده زیباتر از هرچیز خنده های شیرین توست دوست دارم توی آسمون ها پرواز کنم چون تو بهترین و پاک ترینی وقتی کار زیاد دارم و باهات صحبت می کنم و اجازه میدی به زندگی و کارهای روزمره ام برسم و ساکت می شینی یه گوشه و با اسباب بازی...
3 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ساراجون می باشد